سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نمی خواهم پیشنهاد به کسی بدهم، ولی دلم می خواهد این #جمعه برای خودم جشن بگیرم. یک جشنی مثل جشن تکلیف، مثل جشن تولد، بعد جیغ بزنم و انگشت آبی رنگم را بالا ببرم و بگویم "من #رأی دااااادممم، من بالاخره #رأی دادممم!" 
فکر می کنم در نظامی که مقدس است، که رأی دادنش هم مقدس است، که رأی دادنش از هزار صدقه ثواب بالاتر دارد باید برای رأی اولی ها جشن گرفت و بهشان تبریک گفت. بعد اجازه داد که ذوق کنند، مهر میان شناسنامه شان را نشان همه بدهند و به خاطر شرکت کردن در سرنوشت کشورشان خوشحال باشند.
سر انتخابات 84 آن زمان که فقط 9 سالم بود، توی روزنامه ای که نمی دانم شعری چاپ شد که از بس تکرار کردم و خواندمش هنوز که هنوز است جمعه ها ملکه ی ذهنم می شود. خصوصا جمعه هایی که انتخابات است.
که می گفت:"#جمعه ی این هفته، روز تعطیلی نیست، صبح باید برویم نان تازه بخریم و سر سفره باهم بودن جمع شویم..." و بعد از مصراع ها و مصراع ها آخرش می گفت:" سر راه خانه، کوچه ای هست که بر دیوارش می خوانیم، من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، همه برمی خیزیم..."
و خوشا که من بعد از 10 سال هنوز به اندازه ی همان خرداد 84 ذوق زده ام....

پ.ن: #من_یک_رأی_اولی_هستم


+ تاریخ دوشنبه 94/12/3ساعت 6:0 صبح نویسنده polly | نظر